چراغ خونم شش ماهه شد
پرهام عروسک خوووووووودم گل خوشبوی مامان سلام گل گلخونم چراغ خونم شش ماهه شششششششششششششد...هوراااااااااااااااااااااااااا عزیز دلم پسر خوودم مهربونم باورم نمیشه دلبندم شش ماه صد و هشتاد روز چهار هزارو سیصد و بیست ساعت با تو گذشت پرهامم.... نه ماه که تو دلم بودی شش ماه هم تو اغوشم باورم نمیشه مامان یه جورایی احساس میکنم سالها و ماههاست که باتوام تو فقط شش ماهه که تو اغوشمی اما باور کن که من سالهاست که میشناسم پرهامم خیلی دوستت دارم پسر خودمی تو قربونت بشم ا نگار سالهاست که من میشناسمت شاید فروغ نگاه تو کز چشمه زلال دلت پا گرفته است با قلبم اشناست شاید که اشنایی من وتو از لحظه های ...
نویسنده :
حدیث مامان پرهام
1:42